در جلسه امتحان عشق

 
من مانده ام و یک برگه سفید
 
یک دنیا حرف ناگفتنی. ...
 
و یک بغل تنهایی ودلتنگی
 
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمیشود! 
 
در این سکوت بغض آلود
 
قطره کوچکی هوسه سرسره بازی میکند! 
 
وبرگه سفیدم
 
عاشقانه قطره را به آغوش میکشد! 
 
عشق تو نوشتنی نیست. ..
 
در برگه ام کنار آن قطره یک قلب کوچک میکشم
 
وقت تمام است. ..
 
برگه هابالا
 
 


[ جمعه 22 خرداد 1394 ] [ 18:49 ] [ iman ]
[ ]

آدم مرد نباشه ولی نامردهم نباشه

آدم مست باشه اما پست نباشه . . .
آدم سرکار باشه اما سر بار نباشه . . .
آدم بی کار باشه اما بی عار نباشه . . .
آدم بی کس باشه اما ناکس نباشه . . .
آدم بی صفا باشه اما بی وفا نباشه . . .
آدم دلتنگ باشه اما دل سنگ نباشه . . .
خلاصه کنم . . .
آدم مرد نباشه اما نامرد هم نباشه . . .
 
 
 


[ دو شنبه 18 خرداد 1394 ] [ 11:38 ] [ iman ]
[ ]

نباشی میمیرم

ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﻓﻘﻂ ﻧﮕﺎﺵ ﮐﻨﯽ

ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ

ﻧﮕﺎﻫﺶ میکنی

ﺍﺷﮑﺎﺕ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ میشه .…

 

ﺗﻮی ﺩلت میگی .…

ﻧﺒﺎﺷﯽ ... ﻣﯿﻤﯿـــــﺮﻡ

همیشه باش

 


[ دو شنبه 18 خرداد 1394 ] [ 11:35 ] [ iman ]
[ ]

تیکه دار

 

 

 

 


[ پنج شنبه 14 خرداد 1394 ] [ 14:41 ] [ iman ]
[ ]

میم مثه مرد

اﻭ " ﻣــﺮﺩ " ﺍﺳﺖ ﺩستهایش ﺍﺯ ﺗﻮ زبرتر ﻭ ﭘﻬﻦ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ...

ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺗﻪ ﺭﯾﺸﻰ ﺩﺍﺭﺩ...

 

ﺟـﺎﻯﹺ ﮔﺮﯾــﻪ ﮐﺮﺩﻥ، ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺳﻔﯿﺪ میشود...

ﺍﻭ ﺑﺎ ﻫﻤــﺎﻥ ﺩستهای ﺯﺑﺮﺵ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ...

و ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﺻﺎﻑ ﻭ ﻧﺎﻣﻼﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ می بوسد ﻭ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﺸﻮﻯ...

 

به او سخت نگیر..!

 

او را خراب نکن..!

 

ﺍﻭ ﺭﺍ "ﻧﺎﻣــــﺮﺩ" ﻧﺨﻮﺍﻥ..!

ﺁﻧﻘﺪﺭ او را با ﭘﻮﻝ ﻭ ﺛــﺮﻭﺗﺶ اندازه گیری نکن..!

 

ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧــــﺦ ﺑﺪﻩ ﺗﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺪﻭﺯﺩ...

 

ﻓﻘــــﻂ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﻭﺭﺍﺳﺖ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺖ ﺑﺮﯾﺰﺩ...

آن مردی که صحبتش را میکنم، خیلی تنها

تر از زن است..!

ﻻﮎ ﺑﻪ ﻧﺎخنهایش ﻧﻤﯿﺰند ﮐﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﻟﺶ یک ﺟﻮﺭﯼ ﺷﺪ،

ﺩست هایش را ﺑﺎﺯ کند، ﻧﺎخنهایش را ﻧﮕﺎﻩ کند ﻭ ﺗﻪ ﺩﻟﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺧﻮﺷﺶ ﺑﯿﺎید..!

ﻣﺮﺩ نمیتواند ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺶ ﮔﺮﻓﺖ، به دوستش زنگ بزند، یک دل سیر گریه کند و سبک شود..!

 

ﻣﺮﺩ، ﺩﺭﺩﻫﺎیش را ﺍﺷﮏ نمی کند، فرو می ریزد در قلبی که به وسعت دریاست...

 

یک ﻭقت هایی، یک ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ، ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ: "میم" مثل " مرد "

 

 


[ پنج شنبه 14 خرداد 1394 ] [ 14:37 ] [ iman ]
[ ]

آه ه ه ه ه از تن ه ایی

یک عمر قفس بست مسیر نفسم را
حالا که دری هست مرا بال و پری نیست
حالا که مقدر شده آرام بگیرم
سیلاب مرا برده و از من اثری نیست

عشق چیز عجیبی نیست ، عزیز دلم !
همین است که تو دلت بگیرد و من نفسم !

دیدگانت را نبند ، نگاهت را ندزد
تو که میدانی آیه آیه ی زندگیم از گوشه ی چشمانت تلاوت می شود .


[ شنبه 9 خرداد 1394 ] [ 13:51 ] [ iman ]
[ ]

منو همسرم زندگی خوبی داریم چون...


براي همديگر وقت صرف ميکنيم.
 به همه ميگويم که دوستش دارم.
 براي قدر داني از محبتهايش،نامه عاشقانه اي برايش مينويسم.
 در جمع از او تعريف ميکنم.

 

 

 

براي همديگر وقت صرف ميکنيم.
 به همه ميگويم که دوستش دارم.
 براي قدر داني از محبتهايش،نامه عاشقانه اي برايش مينويسم.
 در جمع از او تعريف ميکنم

 




 

 وقتي غمگين است سعي ميکنم ناراحتي اش را بفهمم واو را درک کنم.
 هميشه در اتفاقات مهم زندگي او را سهيم ميکنم قبل از اينکه ديگران چيزي بدانند.
 در همه ي مراحل زندگي با هم برنامه ريزي ميکنيم.
 همواره مراقبش هستم و به نيازهايش توجه خاصي نشان ميدهم.
 ازدواجمان را يکي از موهبتهاي الهي ميدانم.

 

 

 

 

 

 

 براي سلامتي اش صدقه ميدهم.
 در همه ي لحظات با گذشت رفتار ميکنم و سعي ميکنم که هميشه سرزنده و شوخ طبع باشم.
 کارهايي که نشان دهنده ي محبتم نسبت به اوست برايش انجام ميدهم.
 هر گاه از او خيلي عصباني هستم به نکات مثبتش هم فکر ميکنم.

 

 

 

 اگر احساس کنم چيزي از وسايل شخصي اش چيزي کم دارد ولي خودش نمي خرد،حتما برايش تهيه ميکنم.
 هميشه همه ي هدايايي را که به من داده است از صميم قلب دوست دارم.
 و……….
 و هميشه دل آرام يکديگر هستيم.

 

 

 

البته خدا کنه که اینجوری باشه


[ پنج شنبه 7 خرداد 1394 ] [ 12:19 ] [ iman ]
[ ]

دمه اونی که تنهاست گرم

دَمــہ اونــے كــہ تَنهاست گَرم....... 

نـَـہ اینكــہ نَتونِستــہ با كَسـے باشـــہ نـَــہ؛

بَلكــہ نَخواستـــہ با هَركَســے باشــہ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


[ چهار شنبه 6 خرداد 1394 ] [ 14:52 ] [ iman ]
[ ]

تو بهترینی


قلبت را آرام کن

 

یک وقت هایی بنشین و خلوت کن با تمام سکوت هایت ...

 

نگاه کن به اطرافت ...

 

به خوشبختی هایت ...

 

به کسانی که میدانی دوستت دارند ...

 

به وجودهایی که برایت اهمیت دارند ...

وبه خدایی که

تنها

 

یت نخواهد گذاشت ...

 

گاهی یک جای دنج انتخاب کن ...

 

گاهی یک جای شلوغ...

 

آرامش را در هر دو پیدا کن ...

 

هم در کنار شلوغی آدم ها ...

هم در کنار پنجره چوبی و

تنها

 

...

 

دل مشغولی ها را گاهی ساده تر حس کن ...

 

باران را بی چتـر بشناس ...

 

خوشحالی را فریاد بزن ...

و بدان تـو بــهتــریــنی.

 


[ یک شنبه 27 ارديبهشت 1394 ] [ 1:49 ] [ iman ]
[ ]

به نام خالق زیبایی ها

نیمه شب ها عاشقی دارم صدایش می کنم 
 
در نماز شب همیشه من دعایش می کنم 
 
جا نمازم بوی عطری از وجودش می دهد 
 
کل العــــفو را برای او شمارش می کنم 
 
دانه های تسبیح من ذکر مدامش می کند 
 
هم رکوع و هم سجودم را بنامش می کنم 
 
تا که باید این قنوتم را خدا طولش دهم؟ 
 
باشدحرفی نیست ، دستانم فدایش می کنم 
 
انتظارش می کشم هر شب صدایش می کنم 
 
صبــــر ایوب زمــــان را هم برایش می کنم 
 
تا فقط یک لحظه رویش را ببینم در ثانیه 
 
همـــان یک ثانیه کلی نگاهش می کنم...
 
 

[ جمعه 25 ارديبهشت 1394 ] [ 16:17 ] [ iman ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد